اللي ايلدن بري سن يومماميسان گؤزلريني
یازان: ریضا براهنی
اللي ايلدن بري سن يومماميسان گؤزلريني
چاتيب آفاق طبيعت اؤزونون مقصدينه
==================
برگردان فارسی: با عرض معذرت از استاد براهنی برای ترجمه نه چندان خوب
پنجاه سال بیشتر است که چشمانت را نبسته ای
سخن چشمان گریانت رابه زمین و آسمان گفته ای
زمین تا نزدیکی افتاب بالا رفته است
تو چرا آتشت را زیر خاکستر پنهان کرده ای؟
تمام آفاق طبیعت به مقصدشان رسیده اند
لاکن زائرما به معبدش نرسیده است
رنگ شفق تیره و تار شده است
پرنده ها لانه شان را پیدا کرده اند، لانه ها پر از پرنده
هستند
شیپور خونین آفتاب صبح را بیدار کرده است
ای زیباتر از سحر! چرا لبانت خاموشند
تمام آفاق طبیعت به مقصدشان رسیده اند
لاکن زائرما به معبدش نرسیده است
سنگها گریبانشان را چاک داده اند و سینه سینه گل
در آنها شکفته است
آب چون رعد تپه ها را شکافته، سیلها براه افتاده
زیبایم دقت کن، ببین در درازنای تاریخ
ملتها درهای ظلمت را به روی روشنیها باز کرده اند
تمام آفاق طبیعت به مقصدشان رسیده اند
لاکن زائرما به معبدش نرسیده است
شاهین من پرواز کن و بالهایت را به قله سبلان بزن
سایه ات را روی فله سفید کوهسار بینداز
آفاق را از این تپه به آن تپه اش سیر کن
با شعله سوزان ملت آذربایجان بسوز
تمام آفاق طبیعت به مقصدشان رسیده اند
لاکن زائرما به معبدش نرسیده است
پرچم ملتمان بدست این و آن نده
برو و سخن ملتمان را به ملتهای دیگر بفهمان
سفارشهای ملتمان را بشنو
نگذار تاریکی به این سرزمین کوچ کند، کاشانه مان را
روشن کن
تمام آفاق طبیعت به مقصدشان رسیده اند
لاکن زائرما به معبدش نرسیده است.